گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یارب اندر کنف سایه ان سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
اخر ای خاتم جمشید همایون اثار
اخر ای خاتم جمشید همایون اثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینمم چه شود
عقلم از خانه به در رفت و گرمی اینست
عقلم از خانه به در رفت و گرمی اینست
دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود
صرف شد عمر گرانمایه به معشوقه و می
صرف شد عمر گرانمایه به معشوقه و می
تا از انم چه به پیش اید از اینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
2 comments:
سلام مهسا...
عالی بود...خدا رو چه دیدی ...شاید سال دیگه شب یلدا رو یه جور دیگه گذروندیم....شاد باشی.
نترس ... دل قوی دار سحر نزدیک است
Post a Comment