30 September 2007

بخشش

هنوز خوب بلدم ببخشم...ولي انگار قدرت فراموش كردن رو از دست دادم...انگار از ادمها كينه به دل ميگيرم...واقعا نميدونم كه اگر من واقعا بخشيدمشون چرا كارهاشون يه جايي گوشه دلم مونده؟
پ.ن: نامهربون شدم

24 September 2007

عشق

ميدوني دلم چي ميخواد؟ دلم از اون نگاههايي ميخواد كه توي سريال" ميوه ممنوعه "حاجي به هستي ميندازه... دلم از اين نوع عشقا ميخواد...عشق با حجب و حيا...نميدونم چرا ولي به نظرم عشق توي نسل هم سن و سالهاي من يه جورايي با وقاحت همراه شده...يه جورايي زيادي رك و راست شده...دلم از اون عشقايي ميخواد كه طرف يواشكي نگات كنه ...دلم از اون عشقايي ميخواد كه توي چشماي طرف محبت رو ببيني..نه هيچ دو دو تا چهارتايي رو...دلم عشق با سكوت و نگاه ميخواد...دلم عشق بي توجه به تن ميخواد...دلم عشق بي حساب و كتاب ميخواد...دلم عشق سر به زير ميخواد
.
.
دلم بدجوري از اين نگاههاي حاج يونس فتوحي ميخواد

23 September 2007

پاييز

سلام به پاييز
سلام به بارون
سلام به بوي خاك نم زده
سلام به پياده رويهاي طولاني
سلام به نسيم پاييزي
سلام
سلام
سلام