28 December 2005


هواي تهران خيلي باحال شده ... ديروز بعد از كار رفتم تجريش ... پياده روي توي هواي سرد حسابي چسبيد ... تمام پاساژ قائم رو گشتم كه يه كرگدن بخرم ولي پيدا نكردم... كسي يه كرگدن ارزون نداره ؟
از ديروز تا حالا همه اش توي فكر كرگدنم.... چرا؟ روانشناس نداريم كه بگه چرا؟
موقعيت كاريم خوبه... حيف كه ازش استفاده نميكنم... خيلي سر هم بندي كار ميكنم اگه اين وضع ادامه پيدا كنه فكر كنم برام گرون تموم بشه
هفته اينده بايد مدير يكي از پتروشيمي ها رو قانع كنم كه روش توليد يكي از محصولاتش رو عوض كنه .... چرا؟ جون ما ميخوايم خوراك مورد نياز فرايندش عوض بشه... بازم چرا؟ چون شركت ما ميخواد اون خوراك جديد رو توليد كنه و چون تو ايران مصرفش كمه ميخوايم به اين طريق مصرفش رو زياد كنيم... چرا ميخوايم اين ماده كه مصرفش تو ايران كمه رو توليد كنيم؟ چون يه زماني يه نفري بازار اين ماده رو خوب گزارش كرده و حالا كه خيلي كارا انجام شده معلوم شده گزارش اون طرف اشكال داشته... ولي ما چون مردم ثابت قدمي هستيم!!! تا ته خط ميريم و توليدش ميكنيم.... ببينين كه وضع صنعت اول مملكت چطوري است
راستي كرگدن من كو ؟

3 comments:

Payman Jozi said...

سلام
وبلاگت را از وبلاگ نینا پیدا کردم
به دل می شینه
اگر دوست داری تبادل لینک کنیم

arash xak said...

havaye tehran vaghean radif shode
vali ye kam dige dare shooresh dar miyad
boro az shel kargardane arzoon bekhar
:D

سـین said...

عجب روزگاری شده
پس شما هم به نوعی مث ما تشریف دارید در عرصه ی کار و فعالیت :)
برات آرزوی موفقیت میکنم ، فقط یادت باشه اول خودت باید به این نتیجه برسی که اون یارو باید روش تولیدشو عوض کنه . اگه موفق شی واقعاً خودتو قانع کنی شک نکن که اونم میتونی
موفق باشی
ضمناً من یه دوست گراز سراغ دارم البته عروسک نیست یه نیمچه آدمه