20 May 2006


روزهاي جمعه اگه برنامه خاصي نداشته باشم ( كه اكثر وقتها هم ندارم!) خيلي بهم سخت ميگذره...اونقدر افسرده ميشم كه بايد تا يكي دو روز روي خودم كار كنم تا به حالت عادي برگردم نميدونم اين اثر روز جمعه است يا اثر بي كاري ... امروز داشتم فكر ميكردم كه حتما من نتونستم مسائل رو با خودم ريشه اي و اصولي حل كنم انگار فقط يه جوري روش رو پوشوندم و هر چيز كوچيكي كه باعث بشه اين لايه رويي كنار بره منو به جاي اول ميندازه و پرتم ميكنه به حال و روز چند ماه پيش... از اينكه ميبينم اينقدر ضعيفم ناراحتم... با وجود اينكه اين همه دارم سعي ميكنم بازم نميتونم مثل سابق باشم...دوباره بي خوابي و گريه هاي گاه و بيگاه به سراغم اومده و بازم بغضي باهام است كه نميتونم جلوي شكستنش رو بگيرم.... دوباره اون حس " من بدم" به سراغم اومده... شايد يكي از بدترين اتفاقاتي كه در پروسه جدايي براي ادم ميوفته همين حس است... حس بد بودن... دوست داشتني نبودن.... و حس اينكه يه نفر داره تمام تلاشش رو ميكنه كه تو كنارش نباشي.. تلاش ميكنه براي دور انداختنت
نميدونم بايد چي كار كرد...بايد درست بشم...بايد همه چيزو با خودم حل كنم.... بايد بيشتر از اين توي گذشته نمونم...بايد و بايد و بايد
همسر سابق هم رفتن سراغ وكيل من... گفته كه نداره مهرم رو بده...نداره.... گفته مهسا اهل مهر خواستن نبود هميشه مي گفت هيچي نميخواد... گفته كه مهر رو ببخشم يا توافق كنم كه يه قسط كوچيك ماهيانه براي مهر بذارن....راستش هنوز مطمئن نيستم كه اگه مهرمو بگيرم كار درستي است يا نه....به هر حال در خرابي اين زندگي هر دو نقش داشتيم ....چون ممكن نيست در هيچ مشكلي يه طرف مقصر باشه... حالا من نبايد تقاص اشتباه مشتركمون رو از اون بگيرم...درسته كه من خواستم همه چيزو درست كنيم اون نخواست و حاضر نشد يه قدم برداره..اون گفت براش اين زندگي ارزش نداره...اون معتقد بود كه همينه كه هست ميخواي بخواه نميخواي برو ولي ايا اينها دليل ميشه كه من از كسي كه نداره بخوام به زور پولي بگيرم ؟ نميدونم چي كار بايد بكنم ....همه ميگن بايد تمام حقت رو بگيري ولي من هنوز دو دلم....ميشه ازار رو با ازار جواب نداد...مگه نه ؟

8 comments:

Anonymous said...

سلام مهسای عزیز
چی داری می گی توکل کن به خدا
قوی باش دختر
چی شده واقعا نمی فهمم
نباید کم بیاری
نباید
تو اول از همه باید خودت را دوست داشته باشی
دعا می کنم
خدا در قلب و ذهن تو ساکن شود و ترا به آرامش برساند
ولی خواهش می کنم قوی باش خیلی قوی

Payman Jozi said...

نه

Anonymous said...

این حق توست اینو بهت دادن که نصف سهم ارثوازدستت بگیرند اینو بهت دادن که خودشون بتونند چندتا زن بگیرن
اینو بهت دادند که...................تورو بکنن تو گونی خودشون بندازن بیرون
شایذ هم فهمیده گه میبخشی دم دراورده
این کثیفترین سهمی است که به تو دادن
ازش بگیر ولی بده به انجمن حمایت سگان راهنما
که اموزش بدن
حتما ایران از این انجمنها داره اگر نداره بده به سهراب
میدونه چکار منه

Anonymous said...

سلام مهسا خانم
در جواب این سوال باید بگویم بهتر است احساسی برخورد نکنی وحق وحقوقت را بگیری....هرچند من از چند وچون رابطه ی شما اطلاع دقیقی ندارم وبه گفته های خودت اتکا میکنم... در مورد آن سوال دیگر باید بگویم من هیچکدام از سه دسته را از هم جدا نمی بینم وعلی رغم اختلافات صوری آنها را دارای یک وحدت اخلاقی ورفتاری می بینم.کلا هر سه دسته وقتی منفعتی در کار باشد با بی توجهی به حقوق دیگران فقط وفقط به خود می اندیشند حالا چه مذهبی باشند چه نباشند
کسی که از این قماش نباشد ناچار باید خفقان بگیرد وسالاد خالی بخورد
aci cekmek ozgurukse
ozgurduk ikimizde....

Anonymous said...

اسمم را یادم رفت بنویسم

Anonymous said...

Yak butun fotoraflari,
Ona ayit butun asyalari,
Bu gece umitlerini al koynuna,
Gun dogmadan unut insafsizi !!
معنی اش این می شه :
تمامی عکسهاشو آتیش بزن
تمامی وسایلی مه مال اونه آتیش بزن
امشب همه امیدهای زندگیتو به دوش خودت جمع کن
قبل از طلوع خورشید اون بی انصاف رو فراموش کن!!

Roxana said...

اگر خواستی مهرتو ببخشی این کار رو به خاطر باقیمانده احساست یا دلسوزی نکن بلکه این کار رو بکن تا با خوبیت اونو شرمنده کنی.

Anonymous said...

به نظر من اصلا بحث حق و حقوق نیست
اون موقع که صحبت این چیزها شد؟
حتما صحبت سر این موضوع شده؟
حالا همسر سابقت قبول داشت یا نه؟
یا تو می گفتی که من که همچین چیزی رو نمی خوام ازت؟
صحبت این شد که اگه یه روزی کارمون به جدایی برسه چی؟
اگه صحبت این چیزها نشده که خب می خواست فکرش رو بکنه
اما اگه تو گفتی من همچین چیزی نمیخوام
بنظر من نباید زیر حرفت بزنی
یا حداقل سهل بگیری
نگذار انتقام در درونت ریشه بده
صحبتهای دوستانی هم که من می بینم همه از کینه میاد که فکر نمی کنم به مسیر درستی ببردشون