09 February 2007

ای عزیز
انسان آهسته آهسته عقب نشینی می کند
هیچکس یکباره معتاد نمی شود
یکباره سقوط نمی کند
یکباره وا نمیدهد
یکباره خسته نمی شود, رنگ عوض نمی کند, از دست نمی رود
زندگی بسیار اهسته از شکل می افتد
و تکرار و خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه میکند
.
.
.
امروز فکر میکردم ... به اینکه همیشه فاصله ها اهسته اهسته بوجود میاد...یه وقتی به خودت میای و میبینی اونقدر فاصله زیاد شده که دیگه قابل پر شدن نیست...خیلی بده که تا وقتی این فاصله ها کمه ادمهااصلابه فکر پر کردنش نیستن

8 comments:

Payman Jozi said...

مهسا عالی بود

Anonymous said...

nothing
منم می خواستم همین حرف آقای پیمانو
بگم
;)

Anonymous said...

مهسا آمده ام با هم برویم گل نرگس بخریم..

Anonymous said...

مهسا آمده ام با هم برویم گل نرگس بخریم..

Anonymous said...

سلام
امشب نوشته روز چهاردهم ژانویه شما را خواندم.
نمی دانم گفتن این حرف درست است یا خیر؟!
اما می گویم، چون فکر می کنم از نظر انسانی، این وظیفه را دارم.
مهسا خانم آنطور که شما احوالات خودتون را نوشتید، به راحتی می شود گفت که شما دچار افسردگی هستید!
البته نه یک افسردگی کوچک و معمولی که به مرور زمان خود به خود از بین خواهد رفت.
متاسفانه اینطور که من احساس می کنم، این بیماری در شما حسابی ریشه دوانده، و بدون کمک دکتر متخصص و یک دوره درمانی که حداقل شش ماه طول می کشد، بهتر نخواهید شد!
البته ممکن هست که در بین این ناراحتی ها، بعضی اوقات احساس سرحال بودن و شادابی داشته باشید، اما این به معنی حل شدن مشکل شما نیست.
خیلی خیلی دوستانه و جدی پیشنهاد می کنم که به دکتر متخصص مراجعه کنید، و روند بهبودی را بسیار جدی بگیرید و تا آخر آن پیش بروید.
باز هم امیدوارم که این موضوع را جدی تلقی کنید و به دید اینکه، حالا کسی آمده و نظر خود را به عنوان کامنت گذاشته است، به آن نگاه نکنید.
موفق باشید.
سهراب

Anonymous said...

آره

تکرار و خستگی

تکرار و خستگی

تکرار و خستگی

Payman Jozi said...

مرسی مهسا
این روزها طولانی بود
کامنتت صبحم را ساخت

Anonymous said...

مثل اون موقع ها بودی
مثل قدیم ترها
با همون نگاه ها ،همون انرژی دادن ها
مهربون ،گرم ،پر از زندگی
فرداها از آن توست دختر
مطمئنم