21 December 2005

وزمستان از زاه رسيد.... پاييز سختي بود... سه ماه سخت... اميدوارم زمستان خوبي باشه
امشب شب يلداست هركس فال حافظ گرفت لطفا يكي هم براي من بگيره

4 comments:

arash said...

سلام مهسا...
آخه اینطوری نمیشه که ... اگه همه برات فال بگیرن....دیگه تعدادش زیاد میشه ارزشی نداره ها..پیشنهاد میکنم خودت برای خودت یه فال حافظ اساسی بگیری بعدش بزاریش تو وبلاگت:))

reza said...

آرزو میکنم عمر غمها و غصه هات به
کوتاهی آب شدن برف ...آدم برفیت باشه و شادیهات همیشگی و پایدار
راست گفتی چه پاییز سختی بود

سـین said...

خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نبرد گریه ی عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
دولت از مرغ همایون طلب و سایه ی او
زانکه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود
گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هرکه را نیست ادب لایق صحبت نبود

سـین said...

امیدوارم نیت کرده بوده باشی ...
چی گفتماااا ...
به هر صورت ما امانتت رو تسلیمت کردیم
وقت خوش و خدا نگهدار