09 March 2006

از من رميده يي و من ساده دل هنوز
بي مهري و جفاي تو باور نمي كنم
هميشه برام سخته كه قبول كنم ادمها ميتونن بد باشن.. ميتونن در حقت بدي كنن... هميشه فكر ميكنم تا وقتي ميشه خوبي كرد چرا بايد بدي كرد... هنوز كودكم.... يه بچه كه هنوز توي روياهاي كودكيش است.... بايد بزرگ بشم

4 comments:

Anonymous said...

بزرگ شدی دزیره
بزرگ شدی

Anonymous said...

نیکی وبدی که در نهاد بشراست
شادی وغمی که در قضاوقدر است


باچرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ ازتو هزار باربیچاره تر است

سـین said...

امیدوارم این را واقعاً از ته دل گفته باشی چون هر چه دیرتر بزرگ بشی بیشتر ضرر میکنی
ضمناً در مور دلیل عصبانیتم بعدا و توی یه فرصت مناسب حتماً بهتون میگم ... اینجا نمیشه گفت

Anonymous said...

سلام
امیدوارم منتظر نباشید، تا چهره آن شخص را شکسته و خسته ببینید، و بعد دوباره شروع به نوشتن بکنید!
این آقا تا روزی که سختی های تعهدی که در ازدواج شما داده است و امروز همه را نادیده گرفته و به دنبال کسی دیگر رفته به سراغش نیاید، نه شکسته می شود و نه غمگین!
چرا بشود؟
حتما چند صد تا سکه مهر شما کرده و با شناختی که از شما دارد می داند که نیاز به پرداختن یک ریال هم ندارد تا رضایت شما را برای طلاق بگیرد.
از طرفی یک جایگزین نیز به جای شما آورده که فعلا فرصت ناراحت بودن را به ایشان نمی دهد.
اگر این چیزها که من نوشته ام، درست است، و شما قصد دارید، مهرتان را ببخشید و ایثار آخر را در حق کسی که قدر بقیه کارهای شما را دانست{!} بکنید، مطمئن باشید با بودن انسان های خوبی مانند شما، آدمی مثل او هر روز سر حالتر می شود! فراموش نکنید این شما هستید که با گذشتن از حق و حقوق نصفه و نیمه ای که در ایران برای شما در قوانین ایران در نظر گرفته شده، یکنفر دیگر را نیز دارید مانند خودتان بدبخت {کلمه مناسبی نیست و از استفاده کردن آن معذرت می خواهم} می کنید!
کاشکی دلتان کمی برای کسی که جایگزین شما شده می سوخت!1
شاد باشید.