14 May 2006

شادي ام را مي شكني
كه با تكه هاي آن چه بسازي؟
گيرم زخمي تازه
ميان اين همه زخم
« قدسي قاضي نور»
-------------------------
تمومش كن ديگه... بذار به شاديهاي كوچيكم دلخوش باشم
باز امروز ناخوشم كرد.... خسته شدم از اين همه بدي

8 comments:

Anonymous said...

سلام مهسا جان.
خودتو ناراحت نکن.کسی که شادی رو از دیگران دریغ می کنه خودش هم لیاقت خوشی رو نداره و رنگ شادی حقیقی رو هم نمی بینه.بهش فکر نکن
دلم برای نوشته هات تنگ شده بود.ببخشید نتونستم زودتر سر بزنم

Anonymous said...

سلام به مهسای خوبم
تمومم نکنه یه روزی تموم میشه
قوی باش اینقدر که از قوی بودن تو بترکه حسودیش بشه
اگر تظاهر به قوی بودن هم بکنی یه روز میبینی قوی شدی و قوی هستی
برات دعا می کنم
تنها کاری که از دستم برمیاد

reza said...

ظلم ظالم
جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا،ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
...
سحر خواهد شد
اندکی صبر

Anonymous said...

سلام
ظاهرا خیلی عصبانی هستید از دست همسر سابق تان
اگر روزی خدای نکرده کار به دعوا و مرافه کشید، می تونبد الان که من ایران هستم روی من حساب کنید

Roxana said...

عصبانی شدن یا نشدن دست خود آدمه...قوی باش

Roxana said...

از اینکه وقت گذاشتی و انقدر کامل به سوالم جواب دادی ازت متشکرم... همیشه شاد و موفق باشی

Anonymous said...

سلام به مهسای گلم
از اینکه ترتیب اثر دادی نمی دونی چقدر خوشحالم
من دو روزه که تو محک عضو شدم ر واقع خودمو یه جورایی مسئول می دونم البته در مقابل کارهایی که شده و همچنان ادامه داره این کار من ذره ای نیست ولی اگر خدا بخواد می خوام فعال باشم و به سهم خودم رو ادا کنم
فرم عضویت رو دارم کپی گرفتم و به تمام دوستانم دادم اگر مایل باشی به طریقی به دستت می رسونم فاکسی آدرسی
یا هر جوری باشه به دستت می رسونم خوشحال می شم کسانی که دروو برت هستن و می خوان کمک کنن بدی
ایمیل من
Ahoo1352Ahoo@yahoo.com است

Anonymous said...

تقدیم به سهراب
کوری عصا کش کور دگر بود
از خودت مطمئنی