30 July 2006

يه جايي يه چيزي كمه...يه جايي وسط كاراي روزمره...يه جايي وسط بررسي پروژه هاي پتروشيمي....يه جايي وسط خريد كردن... يه جايي وسط كلاس رفتن...يه جايي وسط تماشاي تلويزيون... يه جايي وسط عروسي... وسط مسافرت ... وسط رقص... وسط خنده
اره...يه جايي يه اشكال هست...يه اشكال بزرگ ... يه چيزي كه همه اش خودشو نشون ميده و هرچي ميخواي بهش توجه نكني بزرگ و بزرگتر ميشه يه چيزي كه حتي در اوج خنده و شادي اشك رو به چشمها مياره يه اشكالي كه تقصير هيچ كس نيست... تقصير هيچ چيز نيست... اشكالي كه نه به ديگران ميشه نسبتش داد نه به دنيا
.
.
.

اين اشكال خود منم

پ.ن 1 : عروسي خوب بود جاي همه خالي اميدوارم هميشه همه جا شادي باشه
پ.ن 2 : گرماي هوا خيلي ازار دهنده شده... دلم پاييز ميخواد...بارون ميخواد....برگهاي رنگي ميخواد
پ.ن 3 :نقاب همچنان سر جاي خودشه...خوشبختانه
پ.ن 4 : خداحافظ به شرطي كه ... بفهمي تر شده چشمام

2 comments:

Anonymous said...

miane 2 aziz ke miraghsidam,dar goosham sedaee pichid:" roozi az ma va ba ma boodi..."

Anonymous said...

سلام خانووووووم
راست میگی یه چیزی کمه دقیقا مثل من
ولی باید قوی بود و صبر کرد
قوی باش عزیزم قوی