14 November 2006




روزي تو خواهي امد
از كوچه هاي باران
تا ازدلم بشويي
غمهاي روزگاران
.
.
.
روزهاي بدي نيستنداين روزها... اينقدر روزهاي بد ديده ام كه به كمترينها راضي ام.. بد كه نه... روزهاي تلخي ديده ام... ابنروزها هرچه هستند تلخ نيستند... اينروزها بيشتر از هرچيز تهي هستن...تهي تهي تهي
.

مدتهاست كه به انتظار يك نحولم... منتظر چيزي كه زندگيم رو دگرگون كنه... ميدونم كه به انتظار تحول نشستن مسخره است.. ميدونم كه بايد قدمي برداشت...من اما به انتظار نشستم..گاهي صبورانه و گاهي ناشكيبا
.
اينروزها ادمهايي هستن كه دوستشون دارم...خيلي زياد.. ولي ميدونم كه هيچگاه ماندگار نيستند... ميدونم كه هر حرفي بين ما ميتونه اخرين حرف باشه.... ميدونم كه يكروز با يك خداحافظي و ارزوي موفقيت براي هميشه ميرن
.
اينروزها اما ادمهايي هم هستن كه دوستشون ندارم ... اصلا... ولي اونها ميخوان كه ماندگار باشن... اينها كساني هستند كه ميتونن تا ابد يه دوست و شريك خوب باشن...ولي تو نميتوني تا ابد عاشقانه نگاهشون كني
.
من اما اينروزها در لابه لاي همه ادمها... دركنار خالي شبها و روزها به انتظار كسي ام...كسي كه روزي مياد وزندگي من رواز عشق لبريز ميكنه...اينروزها عميقا ايمان دارم كه كسي مي ايد

7 comments:

Anonymous said...

سلام به عزیزم مهسای خوب
ببخشید که خیلی وقته نتونستم بهت سر بزنم
می دونی که گرفتارم
منهم ایمان دارم به همین زودی اتفاقی که انتظارش رو داری برات می افته
مطمئنم
ولی چیزی بهت بگم
در مورد خودم هیچ چیز اونطوری که می خواستم پیش نمیره
و من خیلی داغونم
کاشکی یکی پیدا بشه و کمکم کنه
خیلی پریشونم
خیلی

سـین said...

من هم مدتهاي زيادي همچين انتظاري رو ميكشيدم تا جائي كه ديگه فراموش كردم كه براي چي منتظر نشستم و يا براي چي نا شكيبائي ميكنم
جالب اينجاست كه هنوز هم فكر ميكنم كسي مي آيد

reza said...

میدونی من هم جا مونده ام و کما کان منتظر ،منتظر کسی که بیاد
از نادر ابراهیمی برای تو و برای دل خودم که تنهاست
کسی خواهد آمد
به این بیندیش
هیچ پیامی آخرین پیام نیست
و هیچ عابری آخرین عابر
کسی مانده است که خواهد آمد.باور کن.کسی که امکان آمدن را زنده نگه می دارد
بنشین به انتظار

Anonymous said...

سلام مهسای عزیزم
آدما همیشه منتظرن چون تنها روزنه ی امید همینه
بالاخره یک روز یکی از راه می رسه...
امیدوارم روزهایی پر از شادی و حادثه های خوب داشته باشی

Anonymous said...

سلام مهسا خانم
من 39 ساله و ساکن یکی از روستاهای دور افتاده در استان لرستان هستم روستای ما از امکانات اولیه زندگی محروم است و ما به سختی زندگی میکنیم. دکتر روستای ما بیطاری است که در جنگ جهانی دوم به کار تیمارداری اسبهای روسها مشغول بوده است. فاصله ما تا اولین شهرستان 31 کیلومتر است که باید آن را با اسب و قاطر طی کنیم. زن مرحومم بعد از زایمان سوم که دو قلو زایید عمرش را به شما داد و ما را تنها گذاشت. تنها درامد ما زمینی است که باید در آن کار کنیم البته به همراه مادر و 6 خواهرم که تحت تکفل من هستند . زندگی سختی است. میدانم. ولی باید ساخت. بگذریم
مهسا خانم غرض از نوشتن این چند سطر در مورد پست قبلیتان که گفته بودید "کسی می آید"این بود که عرض کنم خواهش میکنم روی من به هیچ عنوان حساب نکنید.
چون من واقعا به آن مرحومه تعهد دارم.

Anonymous said...

مهسای عزیز سلام
من از طرف برادرم از شما عذر خواهی می کنم. ببخشید.
این برادر ما وقتی لپ تاپشو باز میکنه بعد از چت کردن با ستاره های هالیوود به اونا هم همین حرفا رو میزنه.موفق و پیروز باشی

Anonymous said...

مهسا جان و همه دوستان در انتظار آمدن

اصولا آمدن کسی که منجی باشد در فرهنگهای مختلف وجود دارد و از جمله بطور شدیدش در فرهنگ ما

مردم که می گوید کسی میاد و ظلمها را از بین میبرد
طرفداران عشق هم دنبال کسی می گردند

اما من می خوام مخالفت کنم و بگم کسی نمیاد
خیال خودت رو هم راحت کن
ببخشید که اینجوری می گم
اما کسی نه میاد نه قراره بیاد نه کسی تظمین داده بیاد و نه چیزی

اما می تونم بگم کسی هست که بتونی با او باشی و با هم شاد باشین
تو و اون باید همدیگر رو پیدا کنین

حتما فرد مناسب رو پیدا می کنی